English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6697 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
terminal guidance U هدایت موشک در مراحل اخرمسیر هدایت هواپیما ازفرودگاه یا به فرودگاه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
homing guidance U هدایت هواپیما یا موشک بااستفاده از امواج رادار هدایت الکترونیکی
celestial guidance U سیستم هدایت نجومی موشک هدایت موشک یا قمرمصنوعی با استفاده از صورفلکی
mace U نوعی موشک هدایت شونده که با انرژی جنبشی هدایت میشود
beamrider U موشک هدایت شوندهای که به وسیله اشعه رادار هدایت میشود
maces U نوعی موشک هدایت شونده که با انرژی جنبشی هدایت میشود
inertial guidance U سیستم هدایت داخلی موشک هدایت خودکار
controlling U وسیله تغییرسمت و مسیر هواپیما دستگاه هدایت موشک
controls U وسیله تغییرسمت و مسیر هواپیما دستگاه هدایت موشک
control U وسیله تغییرسمت و مسیر هواپیما دستگاه هدایت موشک
guidance U هدایت کردن وسیله یا هواپیمامنطقه پوشش سیستم هدایت هواپیما منطقه زیر پوشش سیستم هدایت
sprint U نوعی موشک ضد موشک هدایت شونده زمین به هوا با کلاهک اتمی
sprinted U نوعی موشک ضد موشک هدایت شونده زمین به هوا با کلاهک اتمی
sprints U نوعی موشک ضد موشک هدایت شونده زمین به هوا با کلاهک اتمی
azimuth guidance U هدایت هواپیما از نظر سمتی هدایت سمتی هواپیما
guidance U هدایت کردن سیستم هدایت هدایت
guided missiles U موشک هدایت شونده
guded missile U موشک هدایت شوند
guided missile U موشک هدایت شونده
plane director U نفر هدایت کننده هواپیما هادی هواپیما
cruise missiles U موشک هدایت شونده کروز
cruise missile U موشک هدایت شونده کروز
laser guidance U هدایت لیزری بمب یا موشک
pgm U نوعی موشک هدایت شونده
free rocket U موشک غیر هدایت شونده
nike ajax U نوعی موشک ضد هوایی هدایت شونده
entac U موشک ضد تانک هدایت شونده فرانسوی
midcourse guidance U هدایت موشک در مسیر میانه یا مسیر پرواز ازاد موشک
fighter direction U هدایت کردن هواپیماهای شکاری هدایت جنگنده ها ازروی ناو
sparrow U نوعی موشک هوا به هوای هدایت شونده
pursuit navigation U ناوبری و هدایت موشک باامواج الکترونیکی تا هدف
bull pup U نوعی موشک هدایت شونده هوا به زمین
pseudopursuit navigation U ناوبری و هدایت موشک فقط در سمت هدف
sparrows U نوعی موشک هوا به هوای هدایت شونده
nike hercules U موشک ضد هوایی نایک هرکولس هدایت شونده
proportional navigating U هدایت موشک به طورهماهنگ با مسیر تعیین شده
falcons U موشک هدایت شونده هوا به هوای فالکن
falcon U موشک هدایت شونده هوا به هوای فالکن
guided missile cruiser U زره شکن حامل موشک هدایت شونده
leading line U خط هدایت هواپیما
avigation U فن هدایت هواپیما
armstrong U سیستم عمل کننده فرامین موشک هدایت شونده
directors U هواپیمایی قادر به هدایت یک رسانگر بدون سرنشین یا یک موشک
director U هواپیمایی قادر به هدایت یک رسانگر بدون سرنشین یا یک موشک
stellar guidance U سیستم هدایت نجومی موشکهای هدایت شونده
aircraft modification and control U کنترل و هدایت هواپیما
terrier U نوعی موشک زمین به هوا باسوخت جامد و هدایت شونده
terriers U نوعی موشک زمین به هوا باسوخت جامد و هدایت شونده
airmanship U متخصص در خلبانی و هدایت هواپیما
aircraft guide U مسئول هدایت هواپیما درفرودگاه
vectored attacks U تک هدایت شده هواپیما به هدف
omnidirection range U سیستم هدایت چند جهتی هواپیما
rudder U سکان هواپیما وسیله هدایت یا خط سیر
beacon U امواج رادیویی برای هدایت هواپیما
rudders U سکان هواپیما وسیله هدایت یا خط سیر
beacons U امواج رادیویی برای هدایت هواپیما
electronic navigation U هدایت هواپیما یا کشتی بادستگاههای الکترونیکی
homing phase U مرحلهای از پرواز موشک هدایت شونده بین نیمه مسیرو نزدیک هدف
mauler U نوعی موشک هدایت شونده باسکوی خود کششی مخصوص پدافند هوایی
teleran U دستگاه هدایت هواپیما بوسیله تلویزیون ورادار
homing station U ایستگاه ردیاب دستگاههای هدایت مسیر هواپیما
radio approach U دستگاه هدایت فرود هواپیما بوسیله بی سیم
conductance U ضریب هدایت قدرت هدایت
gyro pilot U سیستم هدایت خودکار ناو هدایت ژیروسکوپی ناو هدایت نجومی خودکار ناو
teleran system U نوعی سیستم ناوبری که بااستفاده از رادارهای زمینی و سیستم تلویزیونی هواپیماهای سرگردان دراطراف محوطه فرودگاه را به باند هدایت میکند
regulus U نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
rocketeer U هدایت کننده پرتابه یا موشک دانشمند پرتابه شناس
simulators U برنامه کامپیوتری که کاربر امکان هدایت هواپیما را میدهد. با نشان داده یک تابلوی کنترل واقعی و صحنههای متحرک .
simulator U برنامه کامپیوتری که کاربر امکان هدایت هواپیما را میدهد. با نشان داده یک تابلوی کنترل واقعی و صحنههای متحرک .
attitude director indicator U دستگاه نشان دهنده عملیات دستگاه هدایت زاویه تقرب هواپیما به باند
vectored attacks U تک غیر مستقیم هواپیما به هدف با استفاده از هدایت یک یکان زمینی مستقر دراطراف هدف
goldie lock U فرمان پست رادار زمینی به هواپیما دایر بر اینکه رادارکنترل زمینی هدایت هواپیمارا بعهده گرفته است
stages U مراحل مختلف یک موشک
stage U مراحل مختلف یک موشک
aerodrome U فرودگاه هواپیما
aerodromes U فرودگاه هواپیما
port U فرودگاه هواپیما
landing U فرودگاه هواپیما
landings U فرودگاه هواپیما
departure air field U فرودگاه پرواز هواپیما
total conductivity U هدایت کل
navigator U هدایت گر
leading U هدایت
lead U هدایت
leads U هدایت
conductance U هدایت
navigators U هدایت گر
steerage U هدایت
conduction U هدایت
transduction U هدایت
guidance U هدایت
direction U هدایت
gates U محل سوار شدن مسافرین هواپیما در فرودگاه
gate U محل سوار شدن مسافرین هواپیما در فرودگاه
directs U هدایت کردن
dirigible U قابل هدایت
electric conduction U هدایت الکتریسیته
direction U هدایت رهبری
navigating U هدایت کردن
navigates U هدایت کردن
electrical conductivity U هدایت الکتریکی
electron conduction U هدایت الکترون
image line U هدایت تصویر
conduction U هدایت گرم
directed U هدایت کردن
conducts U هدایت کردن
ionic conduction U هدایت یونی
joystick U سکان هدایت
undirected U هدایت نشده
joysticks U سکان هدایت
steering U هدایت کردن
vee guideways U مسیر هدایت "وی "
direct U هدایت کردن
conduction U هدایت تنظیم
navigated U هدایت کردن
hydraulic conductivity U هدایت ابی
navigate U هدایت کردن
heat conduction U هدایت حرارتی
guide U هدایت کردن
guided U هدایت کردن
guides U هدایت کردن
guide way U مسیر هدایت
heat conductivity U هدایت حرارتی
fire direction U هدایت اتش
superconductivity U فوق هدایت
cons U هدایت کردن
managements U هدایت یا سازماندهی
canalization U هدایت در مسیر
management U هدایت یا سازماندهی
conning U هدایت کردن
conned U هدایت کردن
con U هدایت کردن
conducting U هدایت کردن
conveyed U هدایت کردن
conveying U هدایت کردن
templates U ریل هدایت
template U ریل هدایت
conductibility U قابلیت هدایت
conveys U هدایت کردن
admittance U هدایت فاهری
steerable U هدایت کردنی
conductible U قابل هدایت
conductance U میزان هدایت
conduct of fire U هدایت تیراندازی
convey U هدایت کردن
afferent transmission U هدایت اورانی
bus bar line U سیم هدایت
operating stand U اطاق هدایت
directors U هدایت کننده
director U هدایت کننده
afferent conduction U هدایت اورانی
rede U هدایت کردن
enlightened U هدایت شده
commutate U هدایت وتغییر
conduction velocity U سرعت هدایت
conning tower U برج هدایت
conductivity U ضریب هدایت
conducted U هدایت کردن
directing U هدایت کردن
leading marks U نشانههای هدایت
convect U هدایت کردن
conduct U هدایت کردن
conductivity U قابلیت هدایت
conductive U قابل هدایت
stream line U خط هدایت جریان
directed net U شبکه هدایت شده
channelising island U سکوی هدایت کننده
diathermacy U خاصیت هدایت گرما
absolute joystick U سکان هدایت مطلق
conducted U هدایت کردن بردن
directing staff U ستاد هدایت کننده
fire direction net U شبکه هدایت اتش
traffics U تجارت هدایت شده
trafficking U تجارت هدایت شده
bell's bund U دیوار هدایت کننده اب
conducting U هدایت کردن بردن
trafficked U تجارت هدایت شده
traffic U تجارت هدایت شده
directed exercise U تمرین هدایت شده
fire direction center U مرکز هدایت اتش
conduct U هدایت کردن بردن
conducting staff U ستاد هدایت کننده
conduction U رسانش الکتریکی هدایت
ballistic director U هدایت کننده بالیستیکی
conductivity U ضریب هدایت یا انتشار
conductibility U ضریب هدایت مخصوص
directional U وابسته به راهنمایی و هدایت
direction center U مرکز هدایت عملیات
conductance U مقدار هدایت واقعی
direction U مسیر هدایت کردن
current carring U انتقال یا هدایت جریان
conduct grade U درجه هدایت یک ماده
barrel U وفیفه هدایت در یک ترمینال
barrels U وفیفه هدایت در یک ترمینال
fire direction U هدایت کردن اتش
fire control U کنترل یا هدایت اتش
dredging ladder U هدایت کننده سطل
tactical control U کنترل و هدایت تاکتیکی
lead U سیر هدایت الکتریکی
magnetic permeance U مقدار هدایت مغناطیسی
leads U سیر هدایت الکتریکی
Recent search history Forum search
1afterbody and a forebody; at least one activatable flow effector on the missile or aircraft afterbody;
1تاندانسیو
1پرو سویت یعنی چه؟ در مقاله ای از آل احمد آمده درباره صادق هدایت
0سیره رفتاری امام علی(ع) سیره هدایت عملی انسان و جامعه است
0o level
0 ترسیم مسیر هواپیما توی گوشی
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com